پارت جدید ارباب جئون

ب(رسیدن خونه و خب 1هفته گذشت... این هفته دوست دختر کوک رفت المان "مسافرت" و خب جئون هم توی کره درحال انجام کار های شخصیش بود و خب ات تونست توی این یه هفته به خوبی زندگی کنه البته اگه دوست دختر جئون زود تر برنمی گشت)
+ارباب صبحانه رو حاضر کردم براتون بیارم توی اتاق یا میاید پایین؟
_میام پایین... قهوه هم درست..
+درست کردم.. امشب شما بیدار بودید پس قهوه درست کردم
_(لبخند) عالیه
٪بادیگارد
٪خانم امده
_خانم؟
٪همسرتون
_مگه قرار نبود 1ماه المان بمونه؟ اه دوباره جنگ شروع شده!
دیدگاه ها (۴)

سلام ببخشید من بعد از

*اما من ساکت نمیشم! _پس گمشو *(بغض) باشه! (خب دیگه بریم جاها...

ارباب جئون

ارباب جئون

بیب من برمیگردمپارت : 46بعد تموم شدن حرفم مامان و بابای سوهی...

پارت ۹ فیک مرز خون و عشق

°هیییی تو با چه حقی...وایستا ببینم (خنده) ارباب صدای تو رو ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط