به ما گفتند باید بازی کنید

به ما گفتند باید بازی کنید.
گفتیم با کی؟ گفتند با دنیا.
تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟
سوت اغاز بازی رو زدن, فقط فهمیدم خدا تو تیم ماست.
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم, امتیازها برابر بود.
تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم, خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن! گفتم اخه چطوری ؟
بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط پاس بده به من, باقیش با من. ...
پس الهی به امید تو..........*****
دیدگاه ها (۷)

گر کسی بهرتو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه ار سوی خدا نی...

اربابم ؛ آقام ؛ حسین (ع)پـدرم نـوکر و من نـوکر و فـرزند منم ...

#مدافع_حرم_شهید_روح_الله_قربانی روز قبل شهادتش بود و یک روز...

فرازی از #وصیت نامه ی شهید محمد سلیمانی : بار الها! من مانند...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_288تا به خودم اومدم دی...

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط