یک جایی خواندم که بهرام صادقی در کتاب ملکوتش نوشته گریست

یک جایی خواندم که بهرام صادقی در کتاب ملکوتش نوشته "گریستم زیرا دانستم این لحظه را هم گذراندم و دیگر نخواهم داشت"...می خواستم بگویم این جمله را با بند بند وجودم فهمیده ام درکش کرده ام... روزهایی که وسط قهقهه زدنم در دلم می گفتم این آخرین بار است ، یا وسط عاشقیم حس می کردم تمام است...آنجا بود که بغض می کردم و در دل می گفتم که دیگر نخواهم داشت و باور کنید که دیگر نداشتم...
دیدگاه ها (۱)

http://dl.sakhamusic.ir/97/khordad/02/Amin%20Bani%20-%20Nash...

به خودت بیشتر نگاه کن . . .بیشتر چهره ات را در آیینه قدی اتا...

#تنهایی_مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط