بلاخره اروم گرفت ولی نتونست وایسه سر پاهاش گلوش میسوخت و

∆بلاخره اروم گرفت ولی نتونست وایسه سر پاهاش گلوش میسوخت ولی مگه دل مردی که جلوش بود به رحم میومد برعکس عصبانی شد دیوونه شد چونکه هنوز دختر روبه روش به فکر عشق قبلیش بود دسته ای از موهای لخت و شلاقی که به رنگ شب سیاه بود رو گرفت دستش و محکم سرشو اورد بالا و سیلی محکمی کوبوند توی صورت دختر (ادمین حالش بده و ناراحته اگه که غمگین بود زیادی ببخشید) و اونو انداخت و به صورت متوالی به شکم و صورتش ضربه میزد تا حدی که بیهوش شد

صبح زود
+با بدن درد بدی بلند شدم دیدم خوابیده خیالم راحت شد بدنم پانسمان شده بود و لباسام ..نه نه اون با تمام وجودم بهش ضربه زدم که پرید
@چته هرزه روانی
+مرتیکه اشغال روانی چرا بدنمو دیدی ها چرا هیچکس حق نداره بدنمو ببینه
@ولی جیمین دیده درسته
+اروم شد و نفس عمیق کشید و بلند شد و رفت جلوی اینه چشمش کبود بود و لبش پاره شده بود و رد خون بالای بینیش بود
+چ..چه بلایی سرم اومده(اروم )
@شب مهمونی داریم خودتو خوشگل کن

شب
+اماده شدم و دوباره همون ماسک لبخندمو زدم البته هر کسی میبود میفهمید فیکه رفتم پایین که جیمینو دیدم ...ا..اون دختر کی بود چشمام سیاهی میرفت و دنیا دور سرم میچرخید ولی وقتی چشممو باز کردم احساس خیسی میکردم از ناحیه ی سرم دستم درد میکرد و پام بدتر همه دورم جمع شده بودن ولی من فقط جیمینو دیدم که داره با بی حسی نگام میکنه اچا اومد و سرمو گذاشت روی پاش
+ا..اچا
&میرا چیشده چه اتفاقی افتاد
+م..من...نم....بیهوش شد
&سرشو گرفت توی بغلش و جیغ زد
&کمکم کنید ددد
ویو جیمین
-رفتیم داخل که من انی رو دیدم اون دوست دختر سابقم بود اومد پیشم همون موقع میرا از بالا مارو دید احساس کردم قلبم نمیزنه انگار حالش بد بود یهو از روی پله افتاد دلم اتیش گرفت می خواستم برم که یهو انی دستمو گرفت
#یادت نرفته چه بالایی سرت اورده
-راس میگی
-اچا بغلش کرد و جیغ زد که اون سوهو اومد و بردش

یک ماه بعد