یه چیزی پشت سرم گذاشته شد نیشخندی زدمو و بلند زدم زیر خند
یه چیزی پشت سرم گذاشته شد نیشخندی زدمو و بلند زدم زیر خنده و برگشتم و طی یه حرکت زدمش که دیدم چند نفرن
+اوخ اقا لا پا انگار سگات زیاد شدن ولی اشکال نداره (مغزشو پوکوند)
؟هرزه (داد)
∆دویید طرف جنی که جنی دستشو اورد بالا مرده وایستاد همه تعجب کردن گفت
+استاپ پلیز وان مینیت
(موهاشو بست بالا )
+حالا بیا
∆دوباره دویید طرفش که جنی جاخالی داد و یدونه مشت زد تو صورتش که مرده بیهوش شد و رفت دویید طرف یکی دیگه و سر دوتاشونو کوبوند بهم بعدش زد تو چیز یکیشون و بعدش از زیر پای یکی رد شد و یه طناب که بهش وصل بود و کشید و دور همشون پیچوند و محکم بست چونکه ضعیف بودن تونست راحت تموم کنه رفتم سمتشون که دیدم دارن نگام میکنن من یه لباس مخصوص پوشیده بودم و فقط چشمام معلوم بود و گفتم
+یاا میدونم دستاتون بازه چرا نیومدید کمک
-پاشو انداخت روی پاش همینطوری
+بلند شید(سرد)
ویو کوک
-اومد و ما بلاخره از دست اون دنیل لاروسا راحت شدیم ولی اون کی بود داد زدم
-اسم باندت چیه
+یه رازه (بلند چون از هم دور بودن)
پیش لیسا
&بلاخره از اونجا اومد بیرون رفتم سمتش که گفت برم دیدم هفت نفر اومدن بیرون منم دوییدم داخل ماشین ولی یکیشون منو دید جنی اومد سوار شد و رفتیم خونه
فردا صبح
+اوخ اقا لا پا انگار سگات زیاد شدن ولی اشکال نداره (مغزشو پوکوند)
؟هرزه (داد)
∆دویید طرف جنی که جنی دستشو اورد بالا مرده وایستاد همه تعجب کردن گفت
+استاپ پلیز وان مینیت
(موهاشو بست بالا )
+حالا بیا
∆دوباره دویید طرفش که جنی جاخالی داد و یدونه مشت زد تو صورتش که مرده بیهوش شد و رفت دویید طرف یکی دیگه و سر دوتاشونو کوبوند بهم بعدش زد تو چیز یکیشون و بعدش از زیر پای یکی رد شد و یه طناب که بهش وصل بود و کشید و دور همشون پیچوند و محکم بست چونکه ضعیف بودن تونست راحت تموم کنه رفتم سمتشون که دیدم دارن نگام میکنن من یه لباس مخصوص پوشیده بودم و فقط چشمام معلوم بود و گفتم
+یاا میدونم دستاتون بازه چرا نیومدید کمک
-پاشو انداخت روی پاش همینطوری
+بلند شید(سرد)
ویو کوک
-اومد و ما بلاخره از دست اون دنیل لاروسا راحت شدیم ولی اون کی بود داد زدم
-اسم باندت چیه
+یه رازه (بلند چون از هم دور بودن)
پیش لیسا
&بلاخره از اونجا اومد بیرون رفتم سمتش که گفت برم دیدم هفت نفر اومدن بیرون منم دوییدم داخل ماشین ولی یکیشون منو دید جنی اومد سوار شد و رفتیم خونه
فردا صبح
- ۳.۶k
- ۰۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط