میزنم حرف دلم چونکه شنیدن دارد

«میزنم حرف دلم چونکه شنیدن دارد»
در دلم نقش عزیزیست که دیدن دارد

هوس پر زدنم در نگه آبی توست
آسمان نگه یار پریدن دارد

کاش قسمت شوَدَم بوسه زنم بر لب تو
طعم خرمای لبان تو چشیدن دارد

زلف کوتاه مکن تا نبُری ریشه ی من
رشته ی جان و دل ماست بریدن دارد؟

تا گذر میکنی از کوچه ی ما عطر تنت
خوش نسیمی ست که هر لحظه وزیدن دارد

میخرم ناز تو را قیمت جان هم باشد
ناز تو گرچه گران است خریدن دارد

گرچه در راه رسیدن به تو سرها شکند
راه عشق است و سرانجام رسیدن دارد

گرچه بر ما نظری نیست تورا ای مه من
«میزنم حرف دلم چونکه شنیدن دارد»
دیدگاه ها (۱)

سوگند به موے تو ڪه از ڪوے تو رفتیماز ڪوے تو آشفته‌تر از موے ...

مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوستهزار جان عزیزت فدای جان ای...

به دریایی در افتادم که پایانش نمی‌بینمبه دردی مبتلا گشتم که ...

عاشقم ، دیوانه ام، مهجورم و در خانه ام هم به دستم جام می، ه...

part ¹²ا.ت: اولا که داد نزن اینجا بیمارستانه، دوما یا بیا بش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط