روشن فکری!

ای که از برای روشن فکری،سبز اندیشِ بهار شده ای و زمستان ،بهمن به کام میگذاری؛ساده بگویم؟ ای نادان خردی که نمیدانی تحریقِ عشق تعفن ندارد، از کدامین بوسه های یواشکی و عشق های آبکی می نویسی ؟جمع کن بساط شاعریت را، قهوه ات سرد شد.
_از برای زمستان زیبای آن سال
دیدگاه ها (۱)

گر چه بیناست ولیکن کاش نابینا شود چشم بینایی که بیند حزن تن ...

"باران نم نم می بارید و تو نم نم مرا ترک کردی! نمی دانم بارا...

جای دندان های مادر روی انگشتان عمه است ، عمه "فروغ "فریاد می...

من عاشق کسیم که عاشق کسیه و اون کسی هیچوقت من نیستم:))))

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط