بهش گفتم

بهش گفتم :
بهش بگو دوستش داری
بهم گفت :
خیلی میترسم،
میترسم از غروری که به باد بره،
از تمسخری که ممکنه تو نگاهش بشینه
میترسم...
بهش گفتم :
ترس برادر مرگه...
نگو تا روزی هزار بار بمیری...
دیدگاه ها (۲)

دلَم ڪَسی رومیخاد ڪه... وَقتی بهش میگَم خُدافِظ . بای بگه با...

سَـــر سَــجاده یِ شـــعر ...؟ مَـــن ســــرودم .....

اگر می‌خواهی احساس مرا بدانیبه سایه‌ات نگاه کن، نزدیک توأمدر...

در زندگی به هیچ کس اعتماد نکنآیینه با تمام یک رنگیشدست چپ و ...

رمان بغلی من پارت ۶۲ارسلان: رفتم به یکی از کافه های نزدیک شر...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐( یک روانی ) ویو جیمین ا.ت رو آوردن و توی زیر زمین عما...

عشق چیز خوبیه پارت ۲ رفتم دم در لینو اومد لایا هم همراهش بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط