سخت است

سخت است ....
این که رویاهایت را برداری...
بگذاری کنار کفش هایت ...
و چمدانِ خاطراتت را ...
در کمد...
بعد هم ، دستی به گذشته ات بکشی ...
اجاق را روشن کنی...
و تا صبح هی منتظر باشی که نسوزد...
سخت است...
این که حرف هایت رادر سبد...
لابلای میوه های زمستانی بچینی ..
و منتظر باشی کسی از راه برسد...
مثلِ یک لیموی شیرین...
قاچ قاچش کند و بگوید...
بفرمایید، برای حالِ بدِتان خوب است...
و تو پیش خودت...
به دردهایی فکر کنی...
که با این حرف ها خوب نمی شوند...
دیدگاه ها (۱)

‌اما من و تودور از هم می پوسیمغمم از وحشت پوسیدن نیستغمم از ...

همیشه نیاز به گفتن نیست دوست داشتن رو از چشمای آدما میشه فهم...

بهش گفتم حوصله ندارم، امشب نریم بیرون تورو هم بی حوصله میکنم...

‏مراقبِ من باش!از من فقط #تُ مانده‌ای...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

ادامههه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط