سخت است
سخت است ....
این که رویاهایت را برداری...
بگذاری کنار کفش هایت ...
و چمدانِ خاطراتت را ...
در کمد...
بعد هم ، دستی به گذشته ات بکشی ...
اجاق را روشن کنی...
و تا صبح هی منتظر باشی که نسوزد...
سخت است...
این که حرف هایت رادر سبد...
لابلای میوه های زمستانی بچینی ..
و منتظر باشی کسی از راه برسد...
مثلِ یک لیموی شیرین...
قاچ قاچش کند و بگوید...
بفرمایید، برای حالِ بدِتان خوب است...
و تو پیش خودت...
به دردهایی فکر کنی...
که با این حرف ها خوب نمی شوند...
این که رویاهایت را برداری...
بگذاری کنار کفش هایت ...
و چمدانِ خاطراتت را ...
در کمد...
بعد هم ، دستی به گذشته ات بکشی ...
اجاق را روشن کنی...
و تا صبح هی منتظر باشی که نسوزد...
سخت است...
این که حرف هایت رادر سبد...
لابلای میوه های زمستانی بچینی ..
و منتظر باشی کسی از راه برسد...
مثلِ یک لیموی شیرین...
قاچ قاچش کند و بگوید...
بفرمایید، برای حالِ بدِتان خوب است...
و تو پیش خودت...
به دردهایی فکر کنی...
که با این حرف ها خوب نمی شوند...
- ۱۴.۴k
- ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط