پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید

پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید :
خانم، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد!
پسرک گفت، زیباست، چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و با غرور گفت : بله، برادرم برایم خریده است، دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه، ولی دوست داشتم جای برادرت بودم، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم …


" تفاوت دیدگاهها!"
هست
دیدگاه ها (۱)

؟

شاهچراغ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط