نفرت در برابر عشقی که بهت دارم

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}
پارت 111

ا،ت : میرم به آشپز‌خونه سر بزنم
بعد از این حرف زود از سالون خارج شد و به سمته پله ها رفت چند تا از پله رو بالا رفته که دستش توسط جونگکوک گرفته شد و دنبال خودش میکشید و وارد یکی از اتاق های شد
و درود بست بدون اینکه اجازه حرکت دیگه رو بهش بده لباش روی لبای ا،ت گذاشت و
با دست اش کمرش رو گرفت و دست دیگرش رو پشته گردنش برد و
عم*یقی لباش رو مک*می‌زد
ا،ت تقلا می‌کرد و سعی داشت جونگکوک رو از خودش جدا کنه و دستاش روی شونه هاش گذاشته و به عقب هولش میداد اما جونگکوک حتا یک سانت هم تکون نخورد و به کاری ادامه می‌داد
ا،ت که متوجه شد تقلا کردن فایده نداره هیچ حرکت نکرد و قفد چشماش رو بست
که بعد از چند مین با کم بود نفس جونگکوک ازش جدا شد
و ا،ت چشماش رو باز کرد و توی چشمای هم نگاه میکرد جونگکوک منتظر این بود که سرش داد بزنه یا بزنه توی صورتش
اما برعکس دفعه های قبل آروم بود و با اشکی که توی چشماش حلقه زده بود توی چشماش خیره نگاه میکرد
جونگکوک با دستاش صورتش رو قاب گرفت و جوری که نفس هاش به صورتش بخوره گفت
جونگکوک : نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
ا،ت نفس عمیقی کشید و بغضش رو قورت داد
ا،ت : چرا دست از سرم بر نمیداری مگه خودت ازم جدا نشدی چرا بهشون نمیگی همچی بینمون تموم شده
جونگکوک کمی ازش فاصله گرفت
جونگکوک : میدونم هنوز عاشقمی میگن عاشقا از چشمای هم احساسات هم رو میفهمن تو توی چشمام چی دیدی اون چیزی که به زبون آوردم یا اون چیزی که توی قلبم هست
ا،ت مکث کرد و توی چشماش خیره نگاه میکرد
حسی که توی اون چشمای تیله ای مشکی می دید میشد دروغ نبود
و ا،ت هم‌ متوجه اون حسی که از دیدن اون چشما میگرفت بود انگار با چشماش کنترلش میکرد
ا،ت : پس چرا ولم کردی
جونگکوک : بزار اینجوری بهت بگم از خودت بخاطر خودت جدا شدم
هان سه جون با جون تو منو تهدید کرد
منم بخاطر این تو چیزیت نشه و بتونم مدرک پیدا کنم که اون بندازم زندان اون حرفارو زدم
ا،ت نگاهش رو به زمين دوخت و هیچ جوابی بهش نداد
جونگکوک همینطور خیره نگاهش میکرد اما وقتی هیچ جوابی ازش نشنید
جونگکوک : اگه هنوزم منو پس میزنی دیگه هیچ وقت سر راهت قرار نمیگیرم
جونگکوک به سمته در رفت و دستش رو دستگيره در گذاشت
ا،ت : من حامله ام..........ادامه دارد
دیدگاه ها (۲)

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 112ا،ت : من حامله ام ...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 113جونگکوک و خانواده ...

اسلاید۲ لباس ا،ت اسلاید3 کفش ا،ت اسلاید 4 آرایش و مدل موی ا،...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 110مادر بزرگ : دخترم ...

چندشاتی جونگکوک(پارت۵)

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 93 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩اما...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 90 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩جون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط