پارت

پارت ۸

میونگ : ایشون توی خونه ی گل سیاه هستن و حدودن حاشون خوبه ولی بخاطر سیستمشون نمیتونم دقیق حالشون رو ببینم و ببینم چیکار میکنن


تهیونگ : اوفففف باشه به اعضا زنگ بزن بگو بیان اینجا کارشون دارم سریع (عصبی)


ویو ا/ت

سریع رفتم خونه و رفتم حموم بعد از حموم اومد و لباس پوشیدم و قرصام رو خوردم خیلی بد مزه بود کرم زدم درد داشت ولی یاد حرف اعضا افتادم و زدم زیر گریه چرا چرا من چرا وقتی که تازه مزه ی زندگی رو چشیدم رو ازم گرفتین چرا باید مافیا باشین شما منو دوست نداشتین همش الکی بود (گریه)

بعد از گریم رفتم و شام درست کردم چون ناهار نخورده بودم شامم نودل بود غذای مورد علاقم شروع کردم خوردن و با خودم گفتم که دیگه مدرسه نمیرم نودلم تموم شد رفتم تو رخته خوابم بخوام بین خواب و بیداری بودم که یهو شیشه شکست بلند شدم چند نفر اومدن تو اتاقم


ناشناس : اونا هاش ببرینش


ا/ت : نهه کمک ولم کنننن (جیغ)

بعد یک دستمال روی دهنم اومد و سیاهی


ویو کای

میدونستم که اعضا دنبال ا/ت میان برای همین دزدیدمش حدود یک هفته عمارت خودم نگهش داشتم و تو اتاقش نگهش داشتم وای نه غذا میخوره و نه آب میخوره خیلی رو اعصابمه

که........

خماری

چطوره؟
دیدگاه ها (۶)

جین سعی میکنه فوش نده😂🤣

نامیییییی اوپاااا❤💋

پارت ۷ که یهو اعضا از جیبشون تفنگ آوردن و به سمت کای و سوهیو...

پارت۶که یهو تهیونگ اومد و کیفم دو باز کرد و قرص رو بیرون آور...

فیک مافیای سیاه من part 3

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط