ای کاش قلب خسته ام بال و پری داشت

ای کاش قلب خسته ام بال و پری داشت
شهر دلم حال و هوای بهتری داشت
در دل قیامت می شد از جادوی چشمش
آن دلربا، آری،، نگاه محشری داشت
عشق از ره آمد گفتمش آهسته در گوش
عاشق شدن هم قصّه ی زجرآوری داشت
می‌رفت و قلب عاشقم می گفت : ای کاش
از عشق بر دست دلم انگشتری داشت
زخم زبانش قلب من را غرق خون کرد
افسوس پشت واژه هایش خنجری داشت
آخر رهایم کرد و برگشتم ولی کاش
این بار عشقم ماجرای دیگری داشت
دیدگاه ها (۱)

در کنارت زندگی بی غصّه ها خواهد گذشتلحظه ها آرام و با یاد خد...

شکسته ام اما در برابرت لبخند میزنم تا مبادا بفهمی راز درونم ...

نیمه شب دل‌ به گوشه ی دنجیمی نشیند خیال می بافدبین تارِ فراق...

نقش تو در خیال من، هست و جدا نمی شوددل که اسیر شد دگر، ساده ...

hyunjin

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط