از این پس با عطش واکن لب افطارهایت را

از این پس با عطش واکن لب افطارهایت را...

‌‌
دیدگاه ها (۹)

در گلستان خیالم جستجویت میکنمنرگس عشق منیهر لحظه بویت میکنمم...

گر اجازه میدهی،یک لحظه حیرانت شوم موج لذت درنگاهت، محوی چشما...

بامن که به چشم تو گرفتارم و محتاجحرفی بزن ای قلب مرا برده ...

چه می خواهد بگو عشق تو از جانم نمـی دانم

چشاتو واکن چنتا ابر یادگاری اینجاست...

دلم میخواد وقتی بمیرم واکن شهای خوشحالتونو ببینم هانا و پرین...

رحمت‌به‌مادرم‌که به من‌یاد داد و گفتواکن دولب و جنون وار بگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط