تناسخیکمافیا
#تناسخ_یک_مافیا
#Part2
شوگا: ت. تو؟!
تهیونگ:( لبخند الکی) مشتاق دیدار
شوگا: اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: زشته ما دوستای قدیمی ایم ، نمیخوای برم داخل؟
شوگا: اولا دوست نیستیم دشمنینم، دوما نخیر
تهیونگ: اومدم دیدن جعون ، برو کنار( جدی)
شوگا: تووو ( یهو ات اومد)
ات: اینجا چه خبره ؟
شوگا: ات ، تو برو داخل
ات: ااماا
شوگا: برو ( جدی ، خشن)
ات: باش
ویو تهیونگ : این دختره کیه ، نکنه خواهر جعونه ( به ات نگاه میکنه)
شوگا: به چی نگاه میکنی
تهیونگ: بیخیال بزار برم داخل
شوگا: ن...
تهیونگ: ( رفت داخل) اوه چه خفنه اینجا ، خب بریم سراغ جعون
........
تهیونگ: جعون ؟
کوک: تو اومدی ( نیشخند)
تهیونگ: از دیدنم خوشحالی
کوک: خیلی ، بیا بشین
تهیونگ: اوک
کوک: چی میخوای
تهیونگ: اومدم حساب قدیم رو باهم تصفیه کنیم
کوک: چه حسابی
تهیونگ: مسخره بازیو بزار کنار
کوک: باشه اگه میتونی حسابو تصفیه کن
تهیونگ: جعون !!( و اینک دوباره سروکله ات پیدا میشه)
ات: رییس
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
ات: آقای شو..
کوک: برو بیرون
ات: اما
کوک: برو بیرون میگم ات ( خشن )
تهیونگ: آروم باش جعون اروم،با همچین خانوم زیبایی چرا بد رفتاری میکنی
کوک: تو ساکت ، برو بیرون ات
ات: چ.چشم
.....
تهیونگ: اون کی بود جعون
کوک: به تو چه
تهیونگ: وا آروم باش
کوک: نمیتونی سمت کارمندام بد نگاه کنی ، مخصوصا ات و شوگا
تهیونگ: باشه اصلا من به اونا چیکار دارم
کوک: خوبه
تهیونگ: فقط اینکه دو راه داری یا از راه مصالحت آمیز ( فک کنم درست نوشتم) حلش میکنی یا راه دومم که خودت میدونی
کوک: اون نه بابا
تهیونگ: باهات شوخی دارم ، خلاصه بهش فک کن من میرم
کوک: داری میری نمیمونی
تهیونگ: بمونم واسه تو بد میشه ( درحال رفتن)
کوک: پس به سلامت
تهیونگ: ( نیشخند)
....
+: قربان
تهیونگ: چیه
+: چطور بود؟
تهیونگ: فقط ساکت باش و بریم
+: چشم
( در حین رفتن ، چشمای تهیونگ میوفته رو ات )
ات: ....
تهیونگ: ( لبخند) رفت
ویو ات: چه
( تهیونگ توی بیرون بار)
تهیونگ: ماشینو روشن کن
+: چشم بفرمایین
.
.
.
.
.
.
.
خماری
امیدوارم خوشتون بیاد
منتظر پارت بعد باشید
#Part2
شوگا: ت. تو؟!
تهیونگ:( لبخند الکی) مشتاق دیدار
شوگا: اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: زشته ما دوستای قدیمی ایم ، نمیخوای برم داخل؟
شوگا: اولا دوست نیستیم دشمنینم، دوما نخیر
تهیونگ: اومدم دیدن جعون ، برو کنار( جدی)
شوگا: تووو ( یهو ات اومد)
ات: اینجا چه خبره ؟
شوگا: ات ، تو برو داخل
ات: ااماا
شوگا: برو ( جدی ، خشن)
ات: باش
ویو تهیونگ : این دختره کیه ، نکنه خواهر جعونه ( به ات نگاه میکنه)
شوگا: به چی نگاه میکنی
تهیونگ: بیخیال بزار برم داخل
شوگا: ن...
تهیونگ: ( رفت داخل) اوه چه خفنه اینجا ، خب بریم سراغ جعون
........
تهیونگ: جعون ؟
کوک: تو اومدی ( نیشخند)
تهیونگ: از دیدنم خوشحالی
کوک: خیلی ، بیا بشین
تهیونگ: اوک
کوک: چی میخوای
تهیونگ: اومدم حساب قدیم رو باهم تصفیه کنیم
کوک: چه حسابی
تهیونگ: مسخره بازیو بزار کنار
کوک: باشه اگه میتونی حسابو تصفیه کن
تهیونگ: جعون !!( و اینک دوباره سروکله ات پیدا میشه)
ات: رییس
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
ات: آقای شو..
کوک: برو بیرون
ات: اما
کوک: برو بیرون میگم ات ( خشن )
تهیونگ: آروم باش جعون اروم،با همچین خانوم زیبایی چرا بد رفتاری میکنی
کوک: تو ساکت ، برو بیرون ات
ات: چ.چشم
.....
تهیونگ: اون کی بود جعون
کوک: به تو چه
تهیونگ: وا آروم باش
کوک: نمیتونی سمت کارمندام بد نگاه کنی ، مخصوصا ات و شوگا
تهیونگ: باشه اصلا من به اونا چیکار دارم
کوک: خوبه
تهیونگ: فقط اینکه دو راه داری یا از راه مصالحت آمیز ( فک کنم درست نوشتم) حلش میکنی یا راه دومم که خودت میدونی
کوک: اون نه بابا
تهیونگ: باهات شوخی دارم ، خلاصه بهش فک کن من میرم
کوک: داری میری نمیمونی
تهیونگ: بمونم واسه تو بد میشه ( درحال رفتن)
کوک: پس به سلامت
تهیونگ: ( نیشخند)
....
+: قربان
تهیونگ: چیه
+: چطور بود؟
تهیونگ: فقط ساکت باش و بریم
+: چشم
( در حین رفتن ، چشمای تهیونگ میوفته رو ات )
ات: ....
تهیونگ: ( لبخند) رفت
ویو ات: چه
( تهیونگ توی بیرون بار)
تهیونگ: ماشینو روشن کن
+: چشم بفرمایین
.
.
.
.
.
.
.
خماری
امیدوارم خوشتون بیاد
منتظر پارت بعد باشید
- ۴.۷k
- ۰۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط