چشم خود بستم که دیگر چشم مستش

☕️📚✍️




نه از دیده رود نه از دل آنکه صاحب دل است









چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد : دیوانه! من می بینمش...!











#شهریار#شعر_فارسی
#شعر_و_ادب_فارسی#عشق
#بینایی_دل#صاحب_دل
#معنی#محبوب#دیوانگی
#عشق_سازنده #چشم_دل
#۲۷شهریور#روز_شعر_و_فارسی_گرامی_باد
#منتخب_ویسگون
دیدگاه ها (۲۷)

تو را از تو ربوده اند و این تنهایی ژرف

صبح است و گل در آینه بیدار می شود

خلوتی داریم وحالی با خیال

نشان رنگ اندیشه ز دل پیداست

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمدل داد زد دیوانه من میبین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط