باریک تر از موی سرت

باریک تَر از مویِ سَرت

گردن ما بود

آن روز که موهایِ تو

در باد رَها بود

لبخند زدی

قالبِ شِعرِ من عَوض شُد

در شِعر من اِنگار

اَلَم شَنگه به پا بود
دیدگاه ها (۱)

وقتی ...از تو مےنویسم..."خدا"به من...نزدیڪتر می شود...َانڪَا...

باران که میباردتومیباری در آغوشمتمام شعرهایت راغزل غزل درجام...

دهانم ...پر استـــــ ازدوستت دارم هاو گوش هایتـــــپر از نشن...

بزرگے یک مرد بہ این نیستکہ چند زن عاشق اون باشنبلکہ بہ اینہ ...

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

میان دو نگاه

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط