وقتی تو کنسرت تیر میخوره

وقتی تو کنسرت تیر میخوره....

پارت یک

(سلام من ات هستم عضو سوم بی تی اس و همسن شوگام و خب روی شوگا کراش سگی دارم و تنها کسی که از این موضوع خبر داره جونگ کوکه چون انقدر باهم راحتیم که همه چیز رو به هم دیگه میگیم )
برای کنسرت امروز خیلی هیجان داشتم بلاخره بعد از مدت ها کنسرت گذاشتیم و این واقعا خوشحالم می‌کنه
نامجون:بریم؟
همه:بریم
نامجون:همه سر جاها الان آهنگ پخش میشه ۳....۲.....۱...
با پخش شدن آهنگ صدای دست و جیغا رفت بالا و شروع کردیم به اجرای اولین آهنگ بعد از تموم شدن شروع کردیم تک تک به آرمی ها سلام کردیم و دوباره رفتیم برای ادامه ی کنسرت تا رسید به آهنگ مورد علاقه ی من یعنی بلک سوان تقریبا اخراش بود که صدای شلیک گلوله اومد و شوگا و جونگ کوک افتادن زمین رفتم نزدیکشون که دیدم شوگا بیهوش شده و بلیز سفیدش با خون یکی شده
ات:شوگا شوگا بیدار شو
؟: داره فرار می‌کنه بگیرینش
همه چی بهم ریخته بود رو استیج پر از آدم شده بود همه جا پر از صدای جیغ و گریه بود و کسی که دوسش داشتم معلوم نبود زندست یا مرده
؟: برین کنار آمبولانس اومد
پسرا همه به گریه بودن و من با تعجب مثل مجسمه وایساده بودم
جین:ات ات بیا باید بریم دنبال آمبولانس
نامجون:من با آمبولانس میام شماها با ماشین
ات: نمی‌خواد خودم با شوگا میام
نامجون:مطمعنی؟
ات:آره مطمعنم شما با ماشین بیاین
نامجون: باشه پسرا بیاین بریم
جونگ‌کوک:همش تقصیر منهه(گریه)
تهیونگ:بیا بریم (جونگ کوکو تو بغلش گرفت و بردش تو ماشین)
پرستار: خانم بیا دیگه بیمار از دست رفت
سریع سوار شدم که آمبولانس با سرعت خیلی زیادی شروع به حرکت کرد
پرستار: سریع تر برو بیمار ایست قلبی کرده
ات:چی!؟ چی داری میگی؟
پرستار:سریع تر برو
؟: ببخشید ترافیکه نمیتونم برم
پرستار:میفهمی ایست قلبی یعنی چی؟
ات:بجای غر زدن نجاتش بده داره میمیره(گریه)
(دکتره داره شک‌ میده)
ات: یونگیا حالت خوب میشه دیگه مگه نه ؟ من بدون تو نمیتونم (گریه)
تو همین حین گوشیم زنگ خورد تا برداشتم نامجون با نگرانی گفت
نامجون:ات کسی که به یونگی شلیک کرده رو نتونستن پیدا کنن خواستی پیاده بشی مواظب خودت.....‌‌...ات حال شوگا خوبه ؟
ات:آره(گریه دروغ میگه )
نامجون:وقتی حالش خوبه که نیازی نیست اینطوری گریه کنی
پرستار:برگشت
ات:چیزی نیست
و گوشی رو قطع کردم
؟:رسیدیم
سریع از آمبولانس پیاده شدیم همه لباسام خونی بود موهام بهم ریخته بود و شبیه جن زده ها شده بودم سریع بردنش اتاق عمل و من تنها مونده بودم پشت در تا بلاخره پسرا اومدن
جیمین:ات شوگا کجاست؟
ات:بردنش اتاق عمل (گریه)
از زبون خودم
گریه کردن ات براشون تعجب آورد بود دختری که همیشه پشتشون بود و تو سخت ترین لحظات زندگیش میخندید الان داشت گریه میکرد
دیدگاه ها (۹)

وقتی تو کنسرت تیر می‌خوره....پارت دوم جونگ کوکم از اون طرف د...

وقتی تو کنسرت تیر می‌خورهپارت سوم جونگ‌کوک:باشهات: بیا بریم ...

تک پارتی از جین دو اسکل در خانه 🏠😂از زبون جین نمیدونم ات امر...

عضو هشتم بی تی اس پارت چهارم وقتی خواهر جونگ کوکی و تهیونگ ع...

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

پارت ۳۴ات: بیا بریم خسته شدم جیمین: تمرین شمشیر بازیم مونده ...

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط