رمان یک خاطره پارت ۳۵: سونیک با چهره ای بنفش😂😂

♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
#یک_خاطره [🖤♥]
#پارت_³⁵ [🖤♥]

«سونیک💙⚡»
شدو- جرعت داری بیا موش آبی.
داد زدم- باشه دلقک!

«سیلور🌪🤍»
صدای فریاد سونیک رو شنیدم: باشه دلقک!
سرمو از اتاق آوردم بیرون یه نگاه به سونیک انداختم مثل بچه ها کفری شده بود و رنگش از عصبانیت بنفش شده بود.

•"' نویسنده: اهم اهم. منظور اینه چون برای عصبانیت معمولا سرخ میشن رنگ آبی سونیک و رنگ عصبانیت میشه سونیکی که از عصبانیت بنفش شده😂•"'

از در فاصله گرفت و خیز کرد و اماده بود که در اتاق شدو رو بشکونه.

«سونیک💙⚡»

دویدم سمت در اتاق. و فریاد کشیدم: خودت خواستیییی.
که یهو اتاق باز شد و شدو کنار وایستاد.
اول شک شدم ولی برای شکه شدن دیر بود با کله خوردم به دیوار.

«شدو❤️‍🩹🕷»
"فلش بک"

سونیک- خودت خواستیییی.
در رو باز کردم و کنار واستادم و سونیک با چهره ای کاملا بنفش خورد به دیوار.

- موش آبی ضایع شد.
داد زدم- اهای سیلور!

«سیلور🌪🤍»
شدو- اهای سیلور!
با ترس داد زدم: بلههههه.
شدو- بیا تن لش این موش آبی رو از اتاقم ببر بیرون!

♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
دیدگاه ها (۴)

سم پسرای سگا🤣🤣🤣🤣

فقط و فقط لبخند فوق کراش شدوووو🥴❤️‍🩹

رمان یک خاطره پارت ۳۴

سوال فنی

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط