من هنوز

من هنوز
زنی را می شناسم

زنی که
زیر چشمانش نوازش مردی را
به لخته های خون
پس داده بود...
زنی که هزار ثانیه از شب را
به دارِ تنهایی اش قلاب می بافت

کلاهی برای شوهرش
و
دستکشی برای دخترش...
دیدگاه ها (۱)

زن‌ها گاهی تمامی ِ دنیایشان رامیان ِ چاردیـواری ِ آغوش یک مر...

قسم به فاحشگی های ساکت و سردقسم به هجرت یک زن به خانه ی نامر...

مردی که بی زن٫دینش ناقص استخودش هم؛زن ازنظر اوناقص العقلی بی...

پلک جهان بسته بودو کسی ندیدنعش زنی را که در سکوت زهرآگین اتا...

عاشقانه های شبنم

سرشور سیلیکونی مخزن دار😍براش ماساژ و شستشوی برای رسیدگی به م...

چندپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط