عشق مافیایی

♡عشق مافیایی♡
پارت ۴
ویو ات
لیا :"بریم خودت میفہمی
سوار ماشین لیا شدیم و رفتیم
وارد کہ شدیم از بوی شدید الکل و سیگار میشد حدس زد کہ لیا خانوم منو اوردہ بار
بہ اصرار لیا یکم الکل امتحان کردم
تلخ بود ولی بہم آرامش میداد چون بار اولم بود خیلی سریع مست شدم
ویو تھیونگ
دیروز بہ یہ دخترہ خوردم خیلی ترسیدم کہ نکنہ منو بشناسہ اما از قیافش معلوم بود کرہ ای نیست اما بہ ھر حال خطرناک بود پس فرار کردم
(از خونہ اومدہ بودم بیرون کہ بدون اینکہ کسی منو بشناسہ خوش بگذرونم)
چند روز بود ھمینجوری میومدم بیرون و بہم خیلی خوش میگذشت امروز ھم تصمیم گرفتم برم بار داشتیم خوش میگذروندم کہ ھمون دختر دیروزیہ رو دیدم داشت میرفت سمت دستشویی
ویو ات
حالم خیلی بد بود رفتم بغل لیا و یہ عالمہ گریہ کردم و درد و دل کردم
البتہ لیا دست کمی از من نداشت
الکل یکم از سرم پریدہ بود تصمیم گرفتم برای ترمیم آرایشم برم دستشویی
بہ لیا گفتم ھمینجا بشینہ من میرم و میام
داشتیم میرفتم دستشویی کہ حس کردم یکی دارہ دنبالم میکنہ.........

شرط: ۵ لایک و کامنت

بچہ ھا با اینکہ شرطا نرسیدہ بود گذاشتم اما خدایی از بین این سیصد و خوردہ ای فالوور ۵ نفر نمیخونن و لایک نمیکنن؟
دیدگاه ها (۹)

تھیونگ دیشب تو لایوش فارسی حرف زدددد

لیلیلیلیلیللیلییلیلییلیی💕😂

♡عشق مافیایی♡پارت ۲ویو ات:سوار ھواپیما شدم خیلی خستہ بودم پس...

♡عشق مافیایی♡پارت ۱فلش بک بہ بچگی اتمادر ات سر زایمان مرد و ...

عشق شیرین پارت ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط