عشق یا نفرت پارت ۳
سلام مجدد
چونکه ۲ نفر فالو کردن هر موقع وقت پیدا کردم میزارم یا فردا یا امروز
معلم : بچه ها رسیدیم بکی و امیل و اوین (نوچه های دامیان) شما ها آنیا و دامیان رو بیدار کنید
بکی : آنیا پاشوووووو( بلند)
امیل و اوین : ارباب دامیان پاشین
و بعد از کلی صدا کردن آنیا و دامیان بلند شدن و اونجا ما آنیا و دامیان نداشتی گووووجه🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅
بعدشم رفتن پیش معلم و نقشه و مشخصات چادرشون رو گرفتن
بکی : انگار داخل چادر ۳ تا تخت ۱ نفره و یکدونه ۲ نفره هست
همونو که شنیدن با سرعت جت دویدن آنیا ودامیان از همه جلو تر بودن تا اینکه بکی و نوچه های دامیان رسیدن اونجا وگفتن: متاسفیم وبعد بکی و نوچه ها آنیا و دامیان رو خیلی آروم در حدی که بیفتن و رفتن جا ی خوب رو گرفتن برای ادامه ی رمان ۱۰ لایک کن
چونکه ۲ نفر فالو کردن هر موقع وقت پیدا کردم میزارم یا فردا یا امروز
معلم : بچه ها رسیدیم بکی و امیل و اوین (نوچه های دامیان) شما ها آنیا و دامیان رو بیدار کنید
بکی : آنیا پاشوووووو( بلند)
امیل و اوین : ارباب دامیان پاشین
و بعد از کلی صدا کردن آنیا و دامیان بلند شدن و اونجا ما آنیا و دامیان نداشتی گووووجه🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅
بعدشم رفتن پیش معلم و نقشه و مشخصات چادرشون رو گرفتن
بکی : انگار داخل چادر ۳ تا تخت ۱ نفره و یکدونه ۲ نفره هست
همونو که شنیدن با سرعت جت دویدن آنیا ودامیان از همه جلو تر بودن تا اینکه بکی و نوچه های دامیان رسیدن اونجا وگفتن: متاسفیم وبعد بکی و نوچه ها آنیا و دامیان رو خیلی آروم در حدی که بیفتن و رفتن جا ی خوب رو گرفتن برای ادامه ی رمان ۱۰ لایک کن
- ۲.۳k
- ۲۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط