اغوشاستاد

#اغوش_استاد🌙
#پارت_73


_غزل ولم کن

لبخندی رولبام شکل گرفت ودر واروم باز کردم وگفتم:

_چقدر لوسی

باشنیدن صدام سریع بلندشد نشست وبا تعجب بهم نگاه کرد وباصدای گرفته ای گفت:

_این دفعه چی میخوای؟
لبخندی زدم ورفتم سمت صندلی ونشستم روش وگفتم:

_کینه ای هم که هستی دختر

کلافه نفسش وبیرون دادوگفت:

_من از چیزایی که دیشب گفتی هیچ اطلاعی نداشتم صبح وقتی اقارضا اومد پیشم وگفت چی به چیه بخدا هنگیدم...خسته نشدی ازاینکه من واینقدر عذاب دادی؟

_من عذابت ندادم...فقط میخوام ثابت کنم هیچ فرقی بادخترای دیگه نداری...🔥
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎
دیدگاه ها (۰)

#اغوش_استاد🌙#پارت74_چیکارکنم تا دست ازسرم برداری؟_از رضا فاص...

#آغوش_استاد🌙#پارت_75_ببین دختر من کاری به این چیزا ندارم...ف...

#اغوش_استاد🌙#پارت_72اونقدر توخودم بودم وقتی به اطراف نگاه کر...

#آغوش_استاد#پارت71_خوبی عزیزم؟باحرص دستام ومشت کردم نگاهم وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط