Anomegaandanalphainlove

#Ano_mega_and_an_alpha_in_love
part.8
چندساعت بعد.
سرپرست جدید بیمارستان با ابهت بی نظیرش وارد بیمارستان شد و سمت جایگاه رفت تا خودش رو معرفی کنه . امگا تا اون رو دید استرس تمام وجودش رو فرا گرفت، فاک نه اون؟اون نباید سرپرستشون میشد این امکان نداره!!
"سلام من سرپرست جدید بیمارستان هستم جئون جونگکوک امیدوارم با من راه بیاین 10 سال سابقه کار داشتم پس الان فقط ازتون همکاری میخوام. میخوام که کاراتون رو به عهده بگیرید و بیماری رو بدون رضایت کامل از بیمارستان مرخص نکنید . از همین الان بهتون میگم من روی کار خیلی حساسم و کار از همه چی برام مهم تره لطفا هم رو اعصاب من راه نرید چون میتونم سریع اخراجتون کنم برای حقوق هاتون هم بعدا یک جلسه جدا میگیریم"
تهیونگ وقتی حرفاشو میشنید قلبش توی دهنش میزد . محض رضای فاک اون سرپرتشون بود اون مرد جذاب که آلفا بود و هر امگایی که وجود داشت شیفته ی اون میشد. حالا اون مرد جذاب و فاکینگ که جلوی مهدکودک دیده بودش و با پسرش بحثش شده بود اومده بود تا حال امگا رو دگرگون کنه.
........چندمین‌بعد.......
بعد صحبتای جئون همه مشغول کار خودشون شدن . هرکسی که پرستار بیماری بثد به اتاق بیمارش سر میزد .
دیدگاه ها (۷)

#Ano_mega_and_an_alpha_in_lovepart.9داشت سرم بیمارش رو وصل م...

#Ano_mega_and_an_alpha_in_lovepart.10"آره‌خواستم‌درباره‌حقوق...

#Ano_mega_and_an_alpha_in_lovepart.7سئوک و پیدا کرد و به سمت...

#Ano_mega_and_an_alpha_in_lovepart.6پسر کوچیک دستاشو باز کرد...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉  ¹²..هر لحظه احساس میکردم که الان...

( زخم کهنه )پارت ۷۴ میخواید ؟ میخوایم قدرت سایمون رو بر قدرت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط