شبیه ماهی شدی

+شبیه ماهی شدی...
و زد زیر خنده..
اخم کردم که خندش بیشتر شد
+یه ماهی که عصبیه...
با بدبختی دستاشو از صورتم جدا کردم
_بی مزه..
لباشو جمع کرد
+من بی مزه م؟
دلم ضعف رفت براش.. با دستم لباشو جمع کردم و با لحن بچگونه گفتم:
_تو بامز ترین پسر روی کره زمینی...
و خودمو ازش جدا کردم یکم نگام کرد و آروم خندید
_من گشنمه
+وای اصلا حواسم نبود...
_گارسون نداره اینجا؟
+نه تعطیله.. امروز خودم بهش گفتم باز کنه...
باید برم طبقه بالا بهش بگم اومدیم
_منم باهات بیام؟
+خودم میرم...
و رفت طبقه بالا...به بیرون خیره شدم..عجب جای قشنگی بود...کاش اصلا از اینجا نمیرفتیم..
نمیدونم چند دقیقه گذشت که ته با یه پیر مرد اومدن طرفم...
#P56
_ᴍᴏɴᴏ
دیدگاه ها (۳)

+ایشون اقای جیمز هستن...سر اشپز اینجا...از جام پاشدم و باهاش...

_شب چخبره؟!+کم سوال بپرس دخترخندیدم_خب بگو دیگههههه+نمیگمارو...

بچه ها احتمالا فیک تاوان سرعت رو توی تلگرام بزارم پس حتما او...

واقعا چرا گزارش میدین؟😐😟

ظهور ازدواج )( پارت ۳۶۳فصل ۳ )خونم به جوش اومد و دندونامو ب...

شوهر دو روزه. پارت۸۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط