داستانترسناک

.↜ #داستان‌ترسناک‹'🗞🕸'›.
ترسناک‌ترین افسانه‌های شهری آن‌هایی هستند که نزدیک خانه رخ می‌دهند. در ویرجینیا جاده‌ای به نام استودلی وجود داشت. سال‌ها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلی‌اش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی می‌کرد. یک شب پدر الکلی‌اش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک می‌کند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالی‌که لباس‌خواب اش خونی بود
حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچ‌های آن عبور کنید دختربچه کوچکی را می‌بینید که در آنجا می‌چرخد و پشت اش به شماست. برخی راننده‌ها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن به‌طرف اش می‌روند، او به سمتشان برگشته و جیغ می‌کشد. گاهی هم از دهان اش خون می‌چکد... ‌‌
دیدگاه ها (۰)

در این داستان آمده است: مادرم به من می‌گفت هرگز به زیر زمین ...

دوربین های عکاسی همیشه شاهد و ثبت کننده حوادث و اتفاقات زیاد...

.↜ #تئوری‹'🐾👻'›.یه تئوری هست که میگه- اگر نیمه شب، سه بار صد...

.↜ #داستان‌ترسناک‹'🗞🕸'دو خبرنگار جوان که برای جمع اوری اطلاع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط