مهم نیست رفیق

مهم نیست رفیق
که من میمیرم یا تو می میری،
به مبارزه ادامه می دهیم، زیر خاک هم .
دوست فراموش ناشدنی ام
باز هم می جنگیم، با چشمان بسته
با دست های آرام،
آنگاه که ساعت منتظر برسد، ساعت گریز ناپذیر،
در خاک می بینی، در آب، و در باد،
دستی محکم و صدایی ....
نفسی
یک نفس تازه ......
دیدگاه ها (۴)

دوستت داشتـمدیوانگے پیشہ ام شدو عاشقے را برایتتمــام کردم ٬ن...

#عاشقانهاین روزها می گذرند از ماندن ...می گذرنداز پیچِ همان ...

زن ، زندگیست و مرد ، امنیتو چه خوب می شود وقتیمردی تمامِ مرد...

سـاده لبــاس بپـــوش !ساده راه برو ! ولی در برخورد با دیگران...

9:Amityville Horror Houseخانه ترسناک امیتویل در اتاق را کام...

داستان اول «قامت پدر»محله پشت برج، توی باغ مشغول بازی بودم ک...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط