فیک لینو پارتبالاخره
فیک لینو پارت۱۳(بالاخره😂)
ویو هانا
رفتم خونه که یهو بابام دوباره اومد جلوم
+کجا بودی؟
هانا: بازم میخوای بزنی؟
+گفتم کجا بودی
هانا: بیرون
+بیرون پیش کی
هانا: یه بار دیگه هم گفتم بازم میگم من بچه نیستم پس خواهشا انقدر تو کارام دخالت نکن ممنون(میره)
+دختره عوضی
_هی بهت میگم دست از سرش بردار
ویو هیورین
سر میز بودم که یهو به این فکر کردم که یک هفته ای هست که اینجام ولی هنوز خبری از مامان و بابام نیست
لینو: چاگیا چیزی شده
هیورین: من یک هفتست که اینجام ولی هنوز خبری از مامان و بابام نیست
لینو: خب شاید سرشون شلوغ تر باشه دیر تر از یک هفته برگردن شاید
هیورین: این اخبار درمورد هواپیما ABC(یه چرت و پرتی گفتم) نیست؟
لینو: اوهوم
خبر:«هواپیماABC امروز صبح سقوط کرد»
ویو هیورین
وقتی این خبر رو شنیدم خیلی شکه شدم و خشکم زد دستام میلرزید چون مامان و بابای من توی همون هواپیما بودن اما الان اون هواپیما سقوط کرده نمیدونستم گریه کنم یا نه چون به بابام قول داده بودم
لینو: هیورین ح... حالت خ..... خوبه
هیورین: یه لبخند زدم و یه قطره اشک از چشمم سریع اومد پایین و رفتم تلوزین رو خاموش کردم و نشستمو گفتم
اره خوبم
لینو: متاسفم
هیورین: اشکال نداره تقصیر تو نیست
لینو: داری به قولت عمل میکنی
هیورین: اره باید همین کارو کنم
لینو: میخوای بری استراحت کنی
هیورین: هوم باش من رفتم
لینو: باش
هیورین رفت تو اتاق و درو بست و یواش در اتاق رو باز کردم که تا گردن رفته بود زیر پتو
قشنگ خوابیده بود و اروم پیشونیش رو بوسیدم درکش میکردم چون دردی که من کشیدم رو اونم الان کشیده از اتاق رفتم بیرون و درو بستم و بعد از چند دقیقه گوشی هیورین رنگ خورد رفتم دیدم هانا بود جواب دادم(هانا+لینو_)
_الو هانا
+سلام هیورین کو
_خوابیده
+الان؟
_یه اتفاقی بزاش افتاد رفت بخوابه
+چه اتفاقی
_(همه چی رو میگه)
+الکی میکی
_نه بخدا خودت برو ببین
+باشه باشه
ویو هانا
حوصلم سر رفته بود گوشیم رو برداشتم به هیورین زنگ زدم که لینو جواب داد که بهم گفت مامامن باباش مردن گوشیم رو قطع کردم سریع رفتم بالا و زدم اخبار و صدا رو زیاد کردم که دیدم و خیلی شکه شدم
_چیشده
هانا: این هواپیما سقوط کرده
_اره دلم براشون میسوزه
+چیشده یجوری شکه شدی انگار یکی از اشناهات توی اون هواپیما بوده
هانا: اره بوده
_ها کی بوده؟
هانا: مامان و بابای هیورین توی اون هواپیما بودن
+چی
_راست میگی
هانا: اره
ویو هانا
رفتم خونه که یهو بابام دوباره اومد جلوم
+کجا بودی؟
هانا: بازم میخوای بزنی؟
+گفتم کجا بودی
هانا: بیرون
+بیرون پیش کی
هانا: یه بار دیگه هم گفتم بازم میگم من بچه نیستم پس خواهشا انقدر تو کارام دخالت نکن ممنون(میره)
+دختره عوضی
_هی بهت میگم دست از سرش بردار
ویو هیورین
سر میز بودم که یهو به این فکر کردم که یک هفته ای هست که اینجام ولی هنوز خبری از مامان و بابام نیست
لینو: چاگیا چیزی شده
هیورین: من یک هفتست که اینجام ولی هنوز خبری از مامان و بابام نیست
لینو: خب شاید سرشون شلوغ تر باشه دیر تر از یک هفته برگردن شاید
هیورین: این اخبار درمورد هواپیما ABC(یه چرت و پرتی گفتم) نیست؟
لینو: اوهوم
خبر:«هواپیماABC امروز صبح سقوط کرد»
ویو هیورین
وقتی این خبر رو شنیدم خیلی شکه شدم و خشکم زد دستام میلرزید چون مامان و بابای من توی همون هواپیما بودن اما الان اون هواپیما سقوط کرده نمیدونستم گریه کنم یا نه چون به بابام قول داده بودم
لینو: هیورین ح... حالت خ..... خوبه
هیورین: یه لبخند زدم و یه قطره اشک از چشمم سریع اومد پایین و رفتم تلوزین رو خاموش کردم و نشستمو گفتم
اره خوبم
لینو: متاسفم
هیورین: اشکال نداره تقصیر تو نیست
لینو: داری به قولت عمل میکنی
هیورین: اره باید همین کارو کنم
لینو: میخوای بری استراحت کنی
هیورین: هوم باش من رفتم
لینو: باش
هیورین رفت تو اتاق و درو بست و یواش در اتاق رو باز کردم که تا گردن رفته بود زیر پتو
قشنگ خوابیده بود و اروم پیشونیش رو بوسیدم درکش میکردم چون دردی که من کشیدم رو اونم الان کشیده از اتاق رفتم بیرون و درو بستم و بعد از چند دقیقه گوشی هیورین رنگ خورد رفتم دیدم هانا بود جواب دادم(هانا+لینو_)
_الو هانا
+سلام هیورین کو
_خوابیده
+الان؟
_یه اتفاقی بزاش افتاد رفت بخوابه
+چه اتفاقی
_(همه چی رو میگه)
+الکی میکی
_نه بخدا خودت برو ببین
+باشه باشه
ویو هانا
حوصلم سر رفته بود گوشیم رو برداشتم به هیورین زنگ زدم که لینو جواب داد که بهم گفت مامامن باباش مردن گوشیم رو قطع کردم سریع رفتم بالا و زدم اخبار و صدا رو زیاد کردم که دیدم و خیلی شکه شدم
_چیشده
هانا: این هواپیما سقوط کرده
_اره دلم براشون میسوزه
+چیشده یجوری شکه شدی انگار یکی از اشناهات توی اون هواپیما بوده
هانا: اره بوده
_ها کی بوده؟
هانا: مامان و بابای هیورین توی اون هواپیما بودن
+چی
_راست میگی
هانا: اره
- ۶.۵k
- ۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط