من عاشق یک مافیا شدم پارت

من عاشق یک مافیا شدم (پارت ۱۵)
ا.ت ویو
توی اتاقم روی تخت بودم
یعنی اون اون دختر من بود چقدر خوشگل بود و چقدر بزرگ شده بود جونگ کوک هم جذاب تر شده بود (خاک تو سرت جونگ کوک از دستت رفت 😔)
توی همین فکرا بودم که جانی زنگ زد
جانی.  سلام ا.ت
* سلام
جانی . بار الان رسید اونجا فردا برو تحویلش بگیر و زود بیا که شرکت بدون تو شرکت نیست (خنده)
* باشه زود میام (خنده)
صبح
رفتم بار رو تحویل گرفتم و یکمم خرید کردم و راه افتادم سمت فرودگاه وقتی رسیدم کلید خونه و ماشین رو به همون راننده تحویل دادم با کره خدافظی کردم رفتم توی فرودگاه داخل فرودگاه هیچ مسافری نبود حتی یکی رفتم جلو تر و به یک باجه رسیدم انگار برای تحویل شناسنامه بود شناسناممو دادم به مرده بعدی کمی کار با لپتابش شناسنامه رو بهم داد
مرد . متاسفم خانم اما شما ممنوع الخروج هستین
* چی اما چطوری کی ممنوع الخروجم کرده
(ممنوع الخروج یکی حق رفتن از اون شهر یا کشور برای فرد گرفته شده)
& من
* ج.....ج....جونگ کوک
& اره بیبی خودمم از دیدنم تعجب کردی
فلش بک به دیروز عصر وقتی جونگ کوک داخل پارک تلفنش زنگ خورد
& الو جانی
جانی . الو
& ا.ت امد
جانی . اره امشبم بهش زنگ میزنم و میگم فردا برگرده توی فرودگاه گیرش بنداز فایتینگ
& ممنون جانی خدافظ
پایان فلش بک
دیدگاه ها (۸۵)

من عاشق یک مافیا شدم (پارت۱۶)مرد . متاسفم خانم اما شما ممنوع...

من عاشق یک مافیا شدم( پارت ۱۷)& به به آقای جانگ هوسوک ا.ت کج...

من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۴)توی خیابونا قدم میزدم م جانگ ا....

من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۳)جانی رفت بیرون منم رفتم یه دوش ...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط