پارت جدید رمانم رو نوشته بودم و اماده بود که یهو ...
سلاام
من دیروز رمانم رو به بدبختی نوشتم
چرا بدبختی؟
چون کرونای چشم گرفتم و همین طور که در عکس میبینید چشام قرمز بود و می سوزید
بعد مامانم گفت برو استراحت کن و اینو بزار زمین که برای چشات بده
بعد من خاموش که کردم یه پیامی اومد که به انگلیسی می گفت : بابا اینو سیو نکردی ها ... اگه خاموش شم اینو پاک میکنم .
بعد من بوق زدم رو خاموش کردن و امروز که اومدم دیدم بلههه همه چی پریده و حذف شده:)
بعد ... قیافه ی من:(این عکسه)
الانم هنوز حالم بده دیگه نمی کشم ...
انشاالله بهتر شدم براتون چند پارته می زارم :)
#لایک
#فالو
#سونیک
#شدو
#عجیب
#sonic
#shadow
من دیروز رمانم رو به بدبختی نوشتم
چرا بدبختی؟
چون کرونای چشم گرفتم و همین طور که در عکس میبینید چشام قرمز بود و می سوزید
بعد مامانم گفت برو استراحت کن و اینو بزار زمین که برای چشات بده
بعد من خاموش که کردم یه پیامی اومد که به انگلیسی می گفت : بابا اینو سیو نکردی ها ... اگه خاموش شم اینو پاک میکنم .
بعد من بوق زدم رو خاموش کردن و امروز که اومدم دیدم بلههه همه چی پریده و حذف شده:)
بعد ... قیافه ی من:(این عکسه)
الانم هنوز حالم بده دیگه نمی کشم ...
انشاالله بهتر شدم براتون چند پارته می زارم :)
#لایک
#فالو
#سونیک
#شدو
#عجیب
#sonic
#shadow
- ۲.۱k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط