اندکی دلگیرم و فکر جدایی می کنم

اندکی دلگیرم و فکرِ جدایی می کنم
میلِ پرواز از قفس ؛ قصدِ رهایی می کنم


تا تو را می بینم از فکرم پشیمان می شوم
یادِ آن روزِ قشنگِ آشنایی می کنم


روزی آخر می ربایم آن دلِ سنگِ تو را
تا شوم دلشاد من هم دل ربایی می کنم !


آسمان غرقِ ستاره می شود با بودنت
بر فلک با عشقِ تو جانا خدایی می کنم


شعر می خوانم که مسحورت کنم من عاقبت
با غزلهایم برایت خوشنوایی می کنم


هرچه عاشق هست از دور و برت می رانم و
من به حکمِ مهرِ تو قدرت نمایی می کنم


سخت می بالم به خود زیرا که تنها این منم
در دیار عشقِ تو فرمانروایی می کنم
دیدگاه ها (۴)

آقای ناظری کیفتون آماده شدامیدوارم خوشت بیاد عامو

چه غریبانه نشستم سر راهت که بیاییچه غریبانه غریبانه نوشتم که...

لطافت و سرسختی را به روش آب بیاموزیددو قطره آب که به هم نزدی...

چند وقتیست هر چه می گردم ، هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط