نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان


نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان

گر بر این دل نیستی عشق بتان فرمانروا


دیدگاه ها (۳)

‌تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارمتو را به ج...

‌چه فرقی داره باشم یا نباشمبرای من، تو یعنی هردوی ما‌

تو رادر پیرهنم می جویمدر خونمدر آتش باغ هایمکه درختانش قلممه...

گر دل نبود، کجا وطن سازد عشق؟ ور عشق نباشد، به چه کار آید دل...

شاید او چنین خواسته... این جفای خلق با تو در جهانگر بدانی گن...

چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدیجفاهای چنین از خوی او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط