مادر بزرگم آخر همهی تلفنهایش

💜💙💚مادر بزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش
میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتان را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه می‌دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می‌کند …💜💙💚
.
.
.
دیدگاه ها (۱۸)

.کاش می‌شد تمامِ آدم‌های غمگین و تنهای جهان را در آغوش کشید،...

♥️من اگر می‌دانستم زندگی دایره‌ایست که باید در آن چرخید و رق...

🧡💛آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نح...

❤❤کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادربزرگ مرا میبوسید وتمام ...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط