السلام علیک یاامیرالمؤمنین یاعلی بن ابیطالب

مولای من یا علی جان!
گویی دارم می‏بینم اوج‏ گرفتنت را آرام، آرام...
پروازت را می‏بینم...
تو در نماز هستی، به نماز عشق ایستاده‏ ای و صفی از ملائکه اقامه نماز کرده ‏اند با تو... قامتت چه پا برجا و استوار است!
دارم میبینم که عشق چگونه راست قامتت کرده است... دارم می‏شنوم زمزمه‏ های عاشقانه‏ ات، گوش آسمان را چون همیشه پر کرده است. به رکوع می‏روی، با چه شوری...
دارم لبریز بودنت را می‏بینم...
برمی‏ خیزی از رکوع، حالا به قصد سجود…
دلهره زمین ، لحظه به لحظه بیشتر می‏شود...
اما نه! آسمان به غلغله افتاده است… چرا لبخند می‏زنی یا علی؟! عرش در هیاهو است.
قلب آسمان در التهاب ذوب شده است... چه سجده طولانی، چه سجده لبریز از انتظاری! گویی نقش دیدار را بر صفحه جانمازت حک کرده‏ اند و تو محو تماشایی که از سجده برنمی‏ خیزی. منتظری… منتظری تا آن وعده ‏ها را که گوش‏هایت سال‏ها از پیامبر صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله شنیده بودند حالا به دیده عشق بنگری و سرمست، پایکوبی کنی...
علی جان چرا لبخند می‏زنی ؟!!!!
مولای من شهادتت مبارک .
دیدگاه ها (۱)

میهمانی رو به اتمام است

نظر شما چیه؟

قُتِلَ عَلی المُرتَضی

فزت و رب الکعبه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط