دلت که گرفته باشد نه با آمدن پاییز خوشحال میشوی نه از رفت

دلت که گرفته باشد نه با آمدن پاییز خوشحال میشوی نه از رفتن آخرین قدم های شهریور،
دلت که گرفته باشد نه صدای هیچ قناری زیباست نه هیچ رودی جاری،
دلت که گرفته باشد فرقی نمیکند نام خیابان ها چه باشد،
نه دلت باران میخواهد نه چتر،
چنان در قدم زدن خود حل میشوی که فرقی نمیکند حس شدن صدای برگ های خشک شده در زیر پاهایت، یا قار قار کردن کلاغ های روی درخت،
دلت که گرفته باشد روزگار آن روی زردش را زودتر به تو نشان می دهد،
و خبر از پاییزی زودرس می دهد،
دلت گه گرفته باشد فرقی نمیکند در کدام کافه پشت کدامین میز نشسته باشی، قهوه ات فرانسه باشد یا ترک،
دلت که گرفته باشد سفر میخواهی،
اما به کجا نمی دانی...

👤علیرضا بهجتی

#خاص #زیبا
دیدگاه ها (۱)

منمدرختی که برگ‌هایش را ریختتا تو ماه رااز میان شاخه‌هایشتما...

دل نیست هر آن دل که دلارام نداردبی روی دلارام، دل آرام ندارد...

صبح سپید استشام سیاه،اندوهی خاکستریدر میان.👤عباس کیارستمی ...

تو می‌روی و دل ز دست می‌رودشب ِغم ِتو نیز بگذرد ولی درین میا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط