دختر مافیا پارت ۹

نه حتما صداش شبیه اونو.
اون یه پسر خیلی مثبتی هست عمرا نمیاد اینجا کار کنه!
آکیرا:سم،مواظب باش
_باشه،حواسم هست
وقتی در رو باز کردم
یه پسر قد بلند با کت و شلوار جلو روم دیدم
و خوش‌بختانه اون نبود.
~از این طرف،بانو سم
_باشه
و راه افتادیم به طرف اتاق رئیس
در زدم و اجازه ورود خواستم
رجینالد:بیا تو
وارد اتاق شدم و تعظیم کردم
_سلام رئیس
رجینالد:به به سامانتا،فکر می کردم مُردی،اما فرقی نداره چون باید خودت رو مُرده بدونی!
منظورش چیه؟
ترسیده بودم،اونم خیلی
_ببخشید رئیس،منظورتون رو متوجه نمیشم
رجینالد:اوه سم،میدونی خیلی حیفه که قراره بمیری ولی چه میشه کرد مجبورم تو آبروی مافیای سرخ(اسم مافیا)رو بُردی!
لحنش خیلی آروم بود،پس حتما خیلی عصبانیه
_رئیس لطفا یه شانس دیگه به من بدید،لطفا
رجینالد:خب اونطور که فکر می کنم،می تونم بهت بدم اما در عوضش باید یه کاری برام بکنی
_هرکاری که بگین انجام میدم رئیس
رجینالد:آکیرا رو بکش!
چی؟
تمام بدنم سرد شد
خشکم زده بود،نمی تونستم حرفی بزنم
رجینالد:نمی تونی؟پس خودت کشته میشی یا بهتره بگم قربانی میشی اما اگه اینکار رو بکنی هم بخشیده میشی و هم مقامت زیاد میشه!
و بلند خندید.
نمیدونستم باید چی بگم
یعنی باید این کار رو انجام بدم؟
_____________________________________________
اوهایو
ببخشید گایز هم دیر دادم و هم کم شد
اما اصلا امروز حوصله ندارم و حالم بده لطفا درک کنید🙏🏻

تا پارت بعدی
جانه🩷
دیدگاه ها (۹)

10월 31일

매력적인

Thank you 😊

<<<<두 사람의 사랑

ترجمه‌ لایو جونگکوکی♥️🐰 دلیلی که این ساعت لایو روشن کردم این...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۳رفتم سمت اتاق کارم نشستم پشت میز و...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط