چراغ افروز چشم ما

چراغ افروز چشم ما
نسیم زلف جانان است

مباد این جمع را یا رب
غم از باد پریشانی

حافظ
دیدگاه ها (۲)

معشوق جفا پیشه یبی رحم دل آزار؟زانو زدنم پیش تو بس نیست !بمی...

گر بگویم که مرابا تو سرو کاری نیستدر و دیوار گواهی بدهد:"کار...

هردم جگرم سوزی گر زلف به کار آرینه مشک خلل گیرد چون با جگر آ...

تاریخِ معاصر،همین حالِ خوبِ ڪنارِ تو بودن است...#علی_قاضی_نظ...

ای نسیم صبح دم،یارم کجاست؟غم ز حد بگذشت،غمخوارم کجاست؟ وقت ک...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

امشب از دولت می دفع ملالی کردیماین هم از عمر شبی بود که حالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط