خواب

"خواب"

ـــــ.ـــــ.ـــــ.ـــــ
ات‌ویو
کنار ی رود پر اب نشسته بودیم
خیلی صحنه قشنگی بود..ینی تهیونگ قشنگش کرده بود
داشتم ب نیم رخ بی عیبو نقصش نگا میکردم ک نگاهشو داد سمتم

ته. چیزی شده عشقم؟

با این عشقم گفتناش یخ تو دلم اب میکنه

ات. نه..هیچی نشده

ادمین‌ویو
لحظه ها..ثانیه‌ها.. دقیقه‌ها..ساعت‌ها.. روزها میگذشت..ات خیلی خوشحال بود ک این همه مدت اینجا مونده
در کنار تهیونگ..هر ثانیه.. براش ساعت ها میگذشت..چون باهاش خوش بود.. تنها کشی بود ک بهش اهمیت میداد و دوسش داشت

ته. ات بیا اینجا اینو ببین"ذوق
ات. واییی چقد قشنگهه
ته. مث خودت
ات. اهم..لیلیلیی
ته. میگم..دوست دارم
ات. من بیشتـ....

ات‌ویو
اه..دوباره بیدار شدم
گلوم مثل چی درد میکرد..سرم گیج میرفت
با مکافات رفتم اشپزخونه تا یکم غذا بخورم
"²⁰مین‌بعد"
رفتم ۱۰ تا قرص رو یکجا برداشتم و خوردم
ب سمت تختم حرکت کردم و دراز کشیدم
یکم ب وضعیتی ک الان داخلشم فکر کردم..خیلی ورشکسته شدم..ولی مهم نیس
کم کم چشمام گرم خواب شد و چشمام تار..
ــ
چگونه بود؟
دیدگاه ها (۱۴)

"خواب" p³ــــــــــــــــادمین‌ویوات..برای دیدن تهیونگ دست ب...

"خواب" p⁴ــــــــــــــــــــات‌ویورفتم سمت گوشیم..خاموش شده...

"خـ‌و‌اب" p¹ـــــ.ـــــ.ـــــــ.ــــــات‌ویودستام تو دستاش ب...

درخاستی🤡✨

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

پارت۱۱(فردا صبح) ات: جنگکوک، جنگکوک، بیدار شو جنگکوک: ای باب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط