در امتداد هر غروب دلگیر

در امتداد هر غروب دلگیر
نبودنت
امان از گلوی عاطفه ام می بُرد
بغض نفسگیر خواستنت
دیدگانِ انتظارم را
خیس و تب آلود غمت می کند
و از ابر احساسم
باران دلتنگی می بارد...!!

#باران مقدم
#خاص
دیدگاه ها (۱)

‍ جان دلماعتبارت پیش دلمتنها به حضورت نیستتو در جانم رخنه کر...

دوربین دستش گرفته زندگیّ لعنتیآمده با گربه‌هایم صحنه‌آرایی ک...

فڪر میڪنم جای خالی آدم ها در واقع جاے خالی بودنشان نیست،جاے ...

پرسه زدن توے شعر را دوست دارم،اما نه؛ بدون تو توی شمال اردیب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط