🄿🅃12

×شاید ب خاطر همین باشه
داشتیم حرف میزدیم ک یهو چند تا آدم وارد اتاق شدن
کی هستین شمااا؟؟؟
ا.ت:هیچ جوابی ندادم و یواشکی چاقو رو از رو میز برداشتم چون میدونستم ک بهمون حمله میکنن
زود بگین کی هستین تا نکشتمتون
هیونجین:هوی آروم باشین ما بچه های آقای کیم هستیم
آقای کیم؟؟؟
هیونجین:اوهوم
اون دیگه کیه ؟؟
شما دارین اینجا چیکار میکنین.... زود دستگیرشون کنین
ا.ت:خب پدرم چندتا چیز درمورد کشتن آدما یاد داده بود پس ی چیزایی بلدم(تو ذهنش گف)
هیونجین:خب منی ک تو تیراندازی حرفه ایم فقد کافیه این تفنگو بردارم تا اینارو بکشم(تو ذهنش)
(چن دیقه بعد از کشتن آدما🗿🤞🏻)
ا.ت:تموم لباسام خونی شده بود دستام خونی همه جا بو خون میداد کاغذا خونی شده بودن یه عالمه جنازه تو زمین بود
ا.ت با جیغ و ترس: هیوووووووونجججججججییییینننننن
هیونجین:چیهههههههههههههه :||||||🗿🗿
×من خوووووننیییییی شدمممممم
~خخخخبببب مننننممممم خووووننننیییی شدممممم
×آااااااااااااااا (زد زیر گریه)
~خب چرا گریه میکنی؟؟؟
ا.ت:داشتم اشکامو پاک میکردم ک دستای خونیم رو ب چشمام زدم
×جججحییییغغغغغغ
~بابااااااا چتههههه تووووو کر شدممممممم :||||||
×هیونجین برام آب بیار دستامو بشورم زودددد
~اخ...
×اخه و مرضضضضض نمیبینی خونی شدممممم
هیونجین:رفتم دنبال آب بگردم
(پرش زمانی ب جونگ کوک و لیسا)
جونگ کوک:خب دختر کوچولو اسمتو نگفتی
-لیسا
+عجب
-بده اسمم؟
+نع
-اوک
جونگ کوک:پا شدم و رفتم خودمو تو آینه نگا کردم
+دقیقا کجای من شبی خرگوشه؟؟
-همه چیت خلی کیوتی🙃
جونگ کوک:یجوری شدم.. برا اولین بار بود ک یکی این حرفو بم میگه
+توهم خلی خوشگلی
لیسا:چن لحظه هنگ کردم و بش نگا کردم و هیچی نگفتم
+چرا چیزی نمیگی
-چی بگم؟
+ی چیزی بگو صدای قشنگتو بشنوم
-قراره منو بکشی؟
+نع قرار نی تورو بکشم
-پس چرا منو دزدیدی؟
+ب وقتش میفهمی
... . .. ......
ایدامه دالد؛)
دیدگاه ها (۱)

🄿🅃13

🄿🅃14

🄿🅃11

🄿🅃10

قلب یخیپارت ۸ببینید چه ادمین خوبیم براتون توی یک روز دوتا پا...

قلب یخیپارت ۱۲از زبان ا/ت:هم کنجکاو شده بودم هم ناراحت، نمید...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط