گناهکارمن

#گناهکار_من🎀
#پارت_سیزدهم
(لباساشو پوشید و هنوز داشت گریه میکرد)
شوگا دستشو گذاشت رو شونه ات:ات باهات کاری که نکرد؟
ات:ن...هیق نه
شوگا:عاااا باش دیگه گریه نکن تموم شد
ات:ع..عسل و لیا چیشدن؟
شوگا:عسل و لیا کی ان؟
ات:دوستام اوناروهم گرفتن
شوگا:وایسا الان خونه رو میگردیم
جیهوپ و تهیونگ و ات و شوگا کل خونه رو گشتن ولی پیداشون نکردن داشتن میرفتن به سمت حیاط عمارت که صدای عسل و لیا رو از انباری شنیدن
عسل و لیا:کمکککک کمکمون کنیدددد(با جیغ و داد)
ات:عااا صدای لیا و عسلههه
بدو بدو رفت سمت در انباری درو داشت میکوبید
شوگا:آروم باش کوچولو ما الان باز میکنیم
شوگا با یه لگد درو باز کرد
ات پرید بغل عسل و لیا و همو بغل کردن و گریه کردن
ات:هیقققق فک کردم اون بیشور کاری باهاتون کرده هیق
لیا:ن..هیق نتونست کاری کنه
عسل:ات کوچولو ماخوبیم تو خودت خوبی؟
لیا:راست میگه اون کثافت که کاری باهات نکرد؟
ات:نه نه نکرد
تهیونگ:خب دیگه دخترا سوار ماشین شیم بریم
عسل:ات این مرده کیه؟
تهیونگ:مرده کیه بگو آقای محترم
عسل:هه هه هه نمک
ات خندید و گفت:بعدا بهت تعریف میکنم بریم
سوار ماشین شدن و رفتن*
۲۵ لایک و ۱۰ کامنت تا پارت بعد💕
دیدگاه ها (۴۲)

#گناهکار_من🎀#پارت_چهاردهمعسل و لیا رو رسوندن خونشونشوگا:جیهو...

نصف شبی از جذابی اینا فشارتون بیوفته 🥺🥰🤏🏻

#گناهکار_من🎀#پارت_دوازدهملوکا:اووووو یونگی خان اعظممم(یونگیو...

😂

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

دوپارتی تهیونگ part1موقعیت:روز تولد ات تهیونگ:ات لباساتو بپو...

#عشق_بی_رحمات:ایزول بودتهیونگ:پس کار ایزول بود....چی کارش کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط