تک پارتی جیهوپـــ

جیهوپ ویو
هوفففف. بعد از روزها کار بالاخره میتونم برم خونه... باورم نمیشه همچین مافیایی وجود داره. منی ک تا الان همه پرونده هام زیر ی هفته بود الان یک ساله دارم دنبالش میگردم، ولی هنوز نمیدونم زنه یا مرد... درهرصورت تا ی هفته نمیخوام ب این آدم خطرناک فکر کنم، میخوام برم پیش کسی ک آرومم کنه...همونی ک فقط با دیدنش خیالم راحت میشه پ قلبم میتپه...میخوام برم پیش ات:)))
بعد از دوساعت رانندگیع طولانی رسیدم. درو نزدم میخواستم سوپرایزش کنم پس کلیدمو دراوردم درو باز کردم...ولی...ولی ات خونه نیس...ینی کجا رفته؟!...
_اتی؟..دارلینگ؟!...نیستی؟...
هوفف مثل اینکه واقعا خونه نیستش...اوممم ولی این بهتر نیست؟ اینجوری میتونم خونه و درست کنم و ی سوپرایز رمانتیک واسش آماده کنم...*تا باشه ازین دوس پسرا🤲*
.
.
.
رفتم دوش گرفتم و موهامو حلت دادم...ی سری غذا سفارش دادم و تا اون موقع خونه رو پرع گل رز کردم...بعد از چند مین غذاها اومد و میز آماده کردم...همه جا آماده بود فقط مونده بود ات بیاد...تقریبا ساعت دوازده شب بود ک در آروم باز شد...ات با موهای شرابیش و ی کت و شلوار مشکی اومد تو خونه...خواست لامپ و بزنه ک دستشو گرفتم و محکم بغلش کردم...
+یاااا ترسوندیممم
_دلم واسط یذره شده بود...چرا انقد دیر اومدی خونه؟ کجا بودی ها؟
+*صورت جیهوپ و قاب میگیره*
+اگر بهت بگم ک نمیشه
_تو نگو خودم میفهمم، مثلا پلیسما🦥
+تو پلیس خنگولع کیوتع منی*بوس رو لپ جیهوپی*
_باورم نمیشه ی بچه همچین چیزی بهم میگه و منم نمیتونم هیچی بهش بگم...
+کی گفته من بچه ها؟ *میپره رو کولش*
+چرا لامپا خاموشه؟
_*شمعا رو روشن میکنه و ات و رو صندلی میز ناهارخوری میشونه*
_چون بعد از ی ماه اومدم تا با دختر کوچولوم وقت بگذرونم^^
+عاییییش اینجوری خیلی معذبه
_معذبترم میشه...
+هوم؟
_هیچی هیچی... خب چ خبر، تونستی پروژه دانشگاهتو تموم کنی؟
+هنوز یکم مونده...تا الان واسه همین کتابخونه بودم...تو چی؟...تونستی مافیاعه و پیدا کنی؟
_مطمئن نیسم...
ملکه ویو(آر ان ویو)
*اونشب کلی باهم حرف زدن و همه ی دلتنگیای اون ی ماهو برطرف کردن...ولی ی چیزی عجیب بود...رفتار ات!!...ات لحظه ای تو گوشیش میره ک همون موقع تلفن جیهوپ زنگ میخوره و میره پارکینگ تا راحت درمورد مافیاعه حرف بزنه...چون ی سری اطلاعاتش خیلی سکرت بود نمیشد ات بفهمه یا شایدم باعث ترس ات میشد...
ات ویو
نمیتونم همچین کاری باهاش کنم...از ی طرف اگ بهش بگم ب ضرر خودمه...باید بهش بگم، ولی ن عادی، ب روش کیم ات!!
چندشب پیش ی لباس برای مهمونی خریده بودم...چرمع مشکی بود و باز بود*اوکوچولو🤏*...بهترین گزینه برای امشب بود واسه همین پوشیدمش و یکم از ش...راب رو میز خوردم تا جیهوپ بیاد...
*دقایقی بعد
جیهوپ ویو
اهههه بیخودی بهم زنگ زدن، شبم خراب شد...سمت خونه رفتم و در باز کردم...اوو!!
_چ لیدی جذابی!!
+این ک مشخصه، ی چیز بگو ندونم∘-∘
_*سمت ات رفت و گذاشتش رو میز*
_چیزی شده؟
+چرا باید چیزی بشه؟
_اوو...درسته درسته یادم رفت با ی لیدیع جذابع خاص دارم صحبت میکنم نه ی آدم عادی...
_اومم لیدیع جذاب، اجازه دارم یکم از جام توی دستتون بنوشم؟
+باهم از ی جام بنوشیم؟ اومم نظر خوبیه...
*دقایقی بعد*
*داشتن را میوفتادن تا دعا کنن😐*الان ات تو بغل جیهوپیه و رو مبلن*
+قصد دارم تو کارت ی کمک بزرگ بهت بکنم...
_چ کمکی دارلینگ؟!...
+اون مافیایی ک همیشه دنبالش بودی، پیداش کردم
_*خندن* منم خیلی وقته پیداش کردم عزیزم*دستشو سمت سر ات میبره و سر اتو نزدیک خودش موکونه
+واقعا؟ پس فک نکنم نیاز باشه بهت بگم، هوم؟ *مرموز
_عااا دارلینگ نمیدونم چی داره تو سرت میگذره
+*سمت جیهوپ میره و کیص و سرشو سمت گوش جیهوپی خم میکنه*
+امیدوارم بتونی با زندگی پیشه مافیایی ک دوساله دنبالشی کناربیای...
.
.
.
.
.
پایاننننننن
نمیدونم چرا ولی دوسش دارم😐🦥
و اینکه خودم نوشتم و با کسی همکاری نکردم... بعدشم چرا دیگه حمایت نمیکنین ها؟ بزارم برم؟ فشتون بدم؟
دیدگاه ها (۵۵)

تک پارتی نامیـــ

تک پارتی جونگ کوکـــ

تک پارتی جینـــ

تک پارتی جینـــ

تک پارتی از جیهوپ

آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۹ شوگا: یه دقیقه برا خودت سر خود ...

game of love and hate(part 33)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط