تیرگی می آید

تیرگی می آید....
دشت می گیرد آرام...
قصه ی رنگی روز...
می رود رو به تمام...!!!

شاخه ها پژمرده ست...!!
سنگ ها افسرده ست...
رود می نالد...!!
جغد می خواند....
غم بیامیخته با رنگ غروب....!!
می تراود ز لبم قصه ی سرد...
دلم افسرده در این تنگ غروب....!!!



🍂 🍂 🍂
دیدگاه ها (۱۷۳)

دوست نداشتنت کار من نیست حتی موقعی که میدونم فاصله‌ زیادی بی...

قرارمون باشه یه عصر بارون خورده ی پاییزی،یه پیاده‌ رویِ خلوت...

در ابعاد این عصر خاموش ‏من از طعم تصنیف،‏در متن ادراک یک کوچ...

#محرمشام غریبان

دکتر خسرو زرین بخش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط