خط قرمز
خط قرمز ؟
-با اون حرفا خون جلو چشمم رو گرفت رفتم تو و پسره رو تا میخورد زدم در حدی که پسره بیهوش شد
داداش توضیح میدم (ترسیده )
-بیا بریم(محکم دستشو میگیره و عصبی از اونجا میارتش بیرون)
داداش من معذرت میخوام من فقط میخواستم یکم با دوستام برم بیرون (به شدت ترسیده و بدنشم داره میلرزه )
-تو اینجا چه غلطی میکردی توضیح بده(داد خیلی خیلی بلند)
من من واقعا نمیخواستم عصبیت کنم (گریه و بدنشم از ترس میلرزه)
-خیلی خوب برو بشین تو ماشین تو خونه حرف میزنیم
(تو خونه)
-بیا بشین
(نشست)
-خوب میشونم و منتظر یه توضیحم
من یه ماه بود از خونه نرفته بودم بیرون واسه همین حوصلم سر رفته بود دوستم بهت زنگ زد منم گفتم باشه نمیدونستم اونطوری میشه
-اخه من به تو چی بگم(داد)
داداش من که عذر خواهی کردم چرا داد میزنی(دوباره گریش میگیره چون که فوبیا داد داره)
-هوف ببخشید یادم نبود فقط یه سوال دارم تو چند سالته
معذرت میخوام(سرشو میندازه پایین و مظلوم میگه)
-به من نگاه کن تو چند سالته
چهارده
-اخی تو چهارده سالگی کی میره بار که تو رفتی
معذرت میخوام قول میدم دیگه تکرار نشه
-تکرار که نباید بشه از این به بعدش هرجا رفتی با خودم میری و از کنارم جم نمیخوری فهمیدی(جدی و سرد)
ب..ل..ه(لکنت و ترسیده)
-الآنم برو دست و صورتت رو بشور قیافت مثل روح شده (سرد)
چشم(رفت و دست و صورتش رو شست بعدشم رفت تو اتاقش )
ویو جین:
فکر کنم یکم تند رفتم اما حقشه باید تنبیه میشد تا دیگه تکرار نکنه الآنم تو اتاقشه اصلا نمیدونم چیکار میکنم اه اصلا ولش کنم بهتره یکم تو اتاقش باشه به کارش فکر کنه
ویو رایا:
واقعا خیلی خیلی پشیمونم من قصد عصبی کردنش رو نداشتم فقط یکم میخواستم با دوستام تفریح کنم نمیخواستم داداشمو ناراحت کنم واقعا الان خیلی ناراحتم که داداشم باهام قهره الان من باید چیکار کنم هوف نه اینطوری نمیشه باید برم پیشش رفتم یه دسر مورد علاقه ی داداشمو درست کردم و رفتم پیشش در زدم و رفتم تو
داداش
-رایا برو بیرون نمیخوام ببینمت
داداش تروخدا اینطوری نکن من طاقت اینو ندارم که باهام قهر باشی
-برو بیرون
داداش بیا منو بزن بهم فحش بده سرم داد بزن تنبیهم کن زندانیم کن اما تروخدا قهر نکن (بغض وحشتناک)
-هوف خیلی خوب بغض نکن
این یعنی منو میبخشی
-اره
خیلی ازت ممنونم
-اونو برا من درست کردی
اره
-پس چرا اونجا وایسادی بیا پیشم
بفرمایید داداش
-مسموم نمیشم که
نه قول میدم
-اوم خوبه
(خوشحال میشه)
-(جین روی تخت دراز کشیده)رایا
بله
-بیا اینجا
چشم(میره رو تخت و دراز میکشه)
-(رایا رو میکشه تو بغلش) داداشی
بله
-بهم قول میدی دیگه نری بار(با موهاش بازی میکنه)
قول میدم دیگه نه هیچ وقت برم بار نه هیچ وقت کاری بکنم که نگرانت کنه
-آفرین عزیزم
داداشی من واقعا خیلی خیلی معذرت میخوام
-هشش دیگه حرفش رو نزن
خیلی دوست دارم(میره تو بغلش)
ادامه دارد...
-با اون حرفا خون جلو چشمم رو گرفت رفتم تو و پسره رو تا میخورد زدم در حدی که پسره بیهوش شد
داداش توضیح میدم (ترسیده )
-بیا بریم(محکم دستشو میگیره و عصبی از اونجا میارتش بیرون)
داداش من معذرت میخوام من فقط میخواستم یکم با دوستام برم بیرون (به شدت ترسیده و بدنشم داره میلرزه )
-تو اینجا چه غلطی میکردی توضیح بده(داد خیلی خیلی بلند)
من من واقعا نمیخواستم عصبیت کنم (گریه و بدنشم از ترس میلرزه)
-خیلی خوب برو بشین تو ماشین تو خونه حرف میزنیم
(تو خونه)
-بیا بشین
(نشست)
-خوب میشونم و منتظر یه توضیحم
من یه ماه بود از خونه نرفته بودم بیرون واسه همین حوصلم سر رفته بود دوستم بهت زنگ زد منم گفتم باشه نمیدونستم اونطوری میشه
-اخه من به تو چی بگم(داد)
داداش من که عذر خواهی کردم چرا داد میزنی(دوباره گریش میگیره چون که فوبیا داد داره)
-هوف ببخشید یادم نبود فقط یه سوال دارم تو چند سالته
معذرت میخوام(سرشو میندازه پایین و مظلوم میگه)
-به من نگاه کن تو چند سالته
چهارده
-اخی تو چهارده سالگی کی میره بار که تو رفتی
معذرت میخوام قول میدم دیگه تکرار نشه
-تکرار که نباید بشه از این به بعدش هرجا رفتی با خودم میری و از کنارم جم نمیخوری فهمیدی(جدی و سرد)
ب..ل..ه(لکنت و ترسیده)
-الآنم برو دست و صورتت رو بشور قیافت مثل روح شده (سرد)
چشم(رفت و دست و صورتش رو شست بعدشم رفت تو اتاقش )
ویو جین:
فکر کنم یکم تند رفتم اما حقشه باید تنبیه میشد تا دیگه تکرار نکنه الآنم تو اتاقشه اصلا نمیدونم چیکار میکنم اه اصلا ولش کنم بهتره یکم تو اتاقش باشه به کارش فکر کنه
ویو رایا:
واقعا خیلی خیلی پشیمونم من قصد عصبی کردنش رو نداشتم فقط یکم میخواستم با دوستام تفریح کنم نمیخواستم داداشمو ناراحت کنم واقعا الان خیلی ناراحتم که داداشم باهام قهره الان من باید چیکار کنم هوف نه اینطوری نمیشه باید برم پیشش رفتم یه دسر مورد علاقه ی داداشمو درست کردم و رفتم پیشش در زدم و رفتم تو
داداش
-رایا برو بیرون نمیخوام ببینمت
داداش تروخدا اینطوری نکن من طاقت اینو ندارم که باهام قهر باشی
-برو بیرون
داداش بیا منو بزن بهم فحش بده سرم داد بزن تنبیهم کن زندانیم کن اما تروخدا قهر نکن (بغض وحشتناک)
-هوف خیلی خوب بغض نکن
این یعنی منو میبخشی
-اره
خیلی ازت ممنونم
-اونو برا من درست کردی
اره
-پس چرا اونجا وایسادی بیا پیشم
بفرمایید داداش
-مسموم نمیشم که
نه قول میدم
-اوم خوبه
(خوشحال میشه)
-(جین روی تخت دراز کشیده)رایا
بله
-بیا اینجا
چشم(میره رو تخت و دراز میکشه)
-(رایا رو میکشه تو بغلش) داداشی
بله
-بهم قول میدی دیگه نری بار(با موهاش بازی میکنه)
قول میدم دیگه نه هیچ وقت برم بار نه هیچ وقت کاری بکنم که نگرانت کنه
-آفرین عزیزم
داداشی من واقعا خیلی خیلی معذرت میخوام
-هشش دیگه حرفش رو نزن
خیلی دوست دارم(میره تو بغلش)
ادامه دارد...
- ۱۰.۳k
- ۱۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط