وقتی دستاتو میگیره و میذاره روی قلبش
وقتی دستاتو میگیره و میذاره روی قلبش...
بگه میشنوی ؟
این قلب به عشق تو میزنه...
اگه نباشی...نمیشه که باشم
وقتی محکم بغلت میکنه و سرتو میذاره روی قلبش...
اشک شوق از چشمات سرازیر میشه...
گرمی اشکاتو حس میکنه...
تو رو از خودش جدا میکنه و زل زل تو چشمات نگاه میکنه
عه عه خانومی من گریه میکنه ؟ نبینم ...نباشم که ببینم اشکاتو...
دوباره به آغوشش پناه میبری
تو هق هق گریه ...بریده بریده ...میگی میترسی ...که تموم شه...میترسی که دیگه تکرار نشه
محکم تر بغلت میکنه و پیشونیتو میبوسه...
میگه : مگه من مردم که تموم بشه ؟ فقط مرگ مارو از هم جدا میکنه...
⇩⇩⇩⇩
بگه میشنوی ؟
این قلب به عشق تو میزنه...
اگه نباشی...نمیشه که باشم
وقتی محکم بغلت میکنه و سرتو میذاره روی قلبش...
اشک شوق از چشمات سرازیر میشه...
گرمی اشکاتو حس میکنه...
تو رو از خودش جدا میکنه و زل زل تو چشمات نگاه میکنه
عه عه خانومی من گریه میکنه ؟ نبینم ...نباشم که ببینم اشکاتو...
دوباره به آغوشش پناه میبری
تو هق هق گریه ...بریده بریده ...میگی میترسی ...که تموم شه...میترسی که دیگه تکرار نشه
محکم تر بغلت میکنه و پیشونیتو میبوسه...
میگه : مگه من مردم که تموم بشه ؟ فقط مرگ مارو از هم جدا میکنه...
⇩⇩⇩⇩
- ۵.۶k
- ۰۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط