روزی به دلبری نظری کرد چشم من

روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

عشـق آمد چنـان به دلـم درزد آتـشی
کـز وی هـزار سوز مـرا در جـگر فتـاد


"سعدی"
دیدگاه ها (۲)

روی بر خاک عجز میگویمهر سحرگه که باد می‏آیدای که هرگز فرامشت...

برخـیز و صبـوح را برانـگیـزجان بخش زمانه را و مستیز...مجلس چ...

سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوینیست ممکن هرکه مجنون شد ...

نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟چو شادم می‌توانی داشت،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط