وقتی مدل بودی و جیمین رئیست

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست ❤️‍🩹


پارت ۱۹ 🌊


و با ماشین ارباب حرکت کردیم به سمت ساختمانی که همه مافیاها توش بودن....


۱۰ مین بعد...
که به دون ساختمان رسیدیم یه حدودا قصر بزرگ بود که با تم سیاه و سفید تزیین شده بود خیلی خوشگل بود رفتیم داخل من همراه ارباب رفتم چون قبل اینکه بیایم ارباب گفت این مافیاها یه جورایی هو...لا برای همین باهاش اومدم که اون سه تا پسر که دومین روز تو قصر ارباب بودیم و اونا با ارباب بودن رو دیدم فک کنم از ارباب شنیدم که اسماشون جی...هوپ جونگ...کوک و اون یکی کی بود آها شو...گا آره همینا بودن و یه پسر هم اونور بود خیلی خوشگل بود که دیدم ارباب صداش زد ته...یونگ آره که اومد پیشمون جوووون روش کراش زدم(گو...ه بخور مال خودمه)که با ارباب داشتن حرف میزدن و من داشتم اطراف رو میدیدم که ارباب صدام زد که بریم تا اتاقامونو بهمون بدن که از شانس بدم گفتن اتاقا کم اومده و منو ارباب باهم افتادیم همینو کم داشتم....

×هعیییی خب بیا بریم بالا
_نمیشه با یکی دیگه عوض کنم
×نه دیدی که دیگه کار از کار گذشته نمیشه
_هعیییی باش

و باهم رفتیم تو اتاق من رفتم تا لباسام رو تو کمد بزارم و اون ارباب رفت بیرون هممم به من چه بعد از اینکه تموم کردم تصمیم گرفتم برم دوش بگیرم.....

خب تقدیم بهتون ۱۰۰ تایی مون مبارک اولین پارت هدیه الان بعدی رو هم میزارم خوشگلای حضرت یونا🫰🏻⭐️

yona_park