چه چیزی را گره بزنم در این سیزده ی نحس

چه چیزی را گره بزنم در این سیزده ی نحس ..
بخت و اقبال را ..
یا که گره بزنم آرزویِ داشتنت را ..
یا که نکند سبزه ای نباشد تا خواهانه گره ی من باشد ..
آخر میدانی تو نامحرم‌ترین خواسته ی من از خدایی ..
میترسم با گره ای که با آن تو را بخواهم ..
خدا هر چه سبزه ی دیگر هست را خشک کند ..
و هر چه دیگر عاشقی هست ..
را دچارِ بدبختیِ من در این سیزده ی نحس کند ..
بیا بگذار گره ی دیگری را ببندم ..
آن که آرزویش دیگر تو را نخواستن باشد ..
تا که شاید من از بدبختی به خوشبختی برسم ..
و نه بختِ بدم دیگران را ملموس کند ..
دیگر تو را در هیچ سبزی نخواهم داشت ..
چرا تو را به پاییزی که رفت دادم ..
سبزه ی امسالم را نحس نخواهم کرد ..
زیرا که دیگر گره ی بختم خوشبختیِ بدونِ توست ..
نه بدبختیِ انتظار برای داشتنِ توست ..


#فاطمه_آشوب

پ.ن:صرفا فقط نوشته اس .. !!!
دیدگاه ها (۲۳)

اگه #نرگس_روحانی رو دیدم ازش میپرسم این شعرت چه دلیلی داره ....

#منُ_شَب .. سِکآنسِ |ٓوحشتِ من از شب تازگی نداره .. شبا رو ه...

بوسه های خوابم را به تو دادم ماهِ من ..بستنِ چشمانم را به من...

من اگه روزی مادر شدم اسمِ بچه ی اولمُ میذارم سکوت ..دومی رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط