چو وحشی سر به زانو


چو وحشی سر به زانو
دوش بودم در خیال تو

که شبها چیست شغلت ،
در کجایی، کیست پهلویت

دراین اندیشه خفتم
دیدمت در خلوتی تنها

قدح در دست و می درسر،
صراحی پیش زانویت

#وحشی_بافقی

دیدگاه ها (۱)

در جهان هر چه به اندازه بود یار کم است قدر ی...

‌هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانیکه هم نادیده می‌بینی ...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط