حسادت پر

حسادت، پَر...!
کینه، پَر...!
دشمنی، پَر...!
نامهربانی، پَر...!
... و این، ترانه بازی های بچه های شهر می شود، وقتی تو بیائی...؟!
آن زمان که دیگر حنای خصلَت های بد، رنگی ندارد
و همه چیز می شود آن طور که تو بخواهی..!
برای آن روز، چند صفحه از تقویم را باید ورق بزنیم و مِنّت آن ها را بکشیم.!؟
"نگاه دار دلی را که بُرده ای به نگاهی"
دیدگاه ها (۷)

گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ نگار، در دومین یادواره زنان ش...

ﭼﺮﺍﻫﻤﻪﯼﻧﻘﺸﻪﻫﺎﯼﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯼﺟﻬﺎن ﺩﻭﻗﺴﻤﺖﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﺮﺍﻫﻤﻪﭼﯿﺰﺑﻪﺩﻭﻗﺴﻤﺖﺷﻤﺎﻟ...

می خواهم به یاد بچگیهایم تسبیح بدست بگیرم و دانه دانه بینداز...

…دختران شهدا …عاقد دوباره گفت: « وکیلم؟...» پدر نبود!ای کاش ...

دانشگاه مرگ پارت ۲۰

پارت سوم:داستان از دیدگاه یونگی: بعد یک روز به دگو رسیدند ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط